مدل BMC یا بوم کسب وکار ، نمای گرافیکی تعدادی از متغیرها است که نشان دهنده ارزش های سازمان است. بوم مدل کسب وکار( بیزینس مدل) می تواند به عنوان یک ابزار استراتژیک برای توسعه یک سازمان تازه تأسیس مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، وضعیت فعلی تجارت را تجزیه و تحلیل می کند. بوم مدل کسب و کار توسط الکساندر اوسترولدر ، مشاور سیستم مدیریت اطلاعات سوئیس و پروفسور ایو پگنور توسعه داده شد. آنها بوم مدل کسب کار را به ۹ دسته تقسیم بندی کردند که بلوک های ساختاری نام گذاری شد.
نگرش سنتی مدل کسب و کار
اکثر شرکت های نوپا و تازه کار شکست می خورند زیرا کارآفرینان تمام اعتماد خود را به محصولاتی که برای ایجاد آنها شرکت را راه اندازی کرده اند می دهند. با وفاداری خود به این محصول یا خدمات ، آنها نمی توانند به طور کامل مدل کسب و کار خود را ارزیابی کنند. یک مدل تجاری معمولاً یک مدل کاملاً مناسب پذیرفته شده در صنعت یا ترکیبی تصادفی از سیستم ها و فرآیندهایی است که در حال حاضر برای دستیابی به هدف اصلی ایجاد شده است ، که می توان آنها را شامل محصولات یا خدمات یک مجموعه فرض کرد.
پروژه های جدید و موفق با اولین ایده خود به بازار نمی آیند ، ولی محصول یا خدمات آنها قبل از رسیدن به تاییدیه آخر، چندین بار تکرار می شود. به طور مشابه ، اگر سازمانها چندین مدل کسب و کار را قبل از تصمیم گیری در مورد یک مدل خاص بررسی کنند ، از ثبات بیشتری برخوردارند.
شما می توانید چیزهای زیادی از رقبا و رقیب های خود یاد بگیرید ، بعضی از رقبا را انتخاب کرده و مدل های تجاری آنها را بکشید. با استفاده از این اطلاعات بینشی از آن جیزی که مشتریان خواستار آن و یا میخواهند هزینه ایی پرداخت کنند را بدست آورید. ازاین رو ، شما تصویری شفاف از نحوه برآوردن نیازهای مشتریان در سراسر صنعت به دست می آورید. علاوه براین ها، اطلاعات مهمی در مورد ایجاد مشاغل موفق دیگر و کشف فضای بازار خود راهم به دست می آورید.
یک تیم مناسب ۳ تا ۵ نفره جمع کنید. بخش بزرگی از فضای دیوار اتاق را بگیرید. بوم را روی یک کاغذ بزرگ چاپ کنید و روی دیوار بگذارید. تعداد زیادی یادداشت و برچسب آماده است. ۴۵ تا ۶۰ دقیقه را با آرامش و بدون دردسر صرف آن کنید.
روش استفاده از بوم مدل کسب و کار
یک زبان رایج برای توصیف ، تجسم ، ارزیابی و تغییر مدل های تجاری است. این بوم منطق نحوه ایجاد ، ارائه و جذب ارزش یک سازمان را توضیح می دهد
نقشه برداری از مشاغل سطح بالا را شروع کرده و فقط بر اساسی ترین و حیاتی ترین جنبه های مدل کسب و کار،متمرکز باشید. بلوک ایجاد کرده و آنها رابه هم متصل کنید. بنابراین ، هر ارزش پیشنهادی به بخش مشتری و جریان درآمد نیاز دارد. توجه: اگر مشتری های شما چند بخش هستند ، باید برای هر قسمت یک رنگ انتخاب کرده و از آن استفاده کنید. مشاهده کنید که به راحتی آیا ارزش پیشنهادی و جریان درآمد برای هر بخش وجود دارد یا خیر.
وضعیت کنونی
ایده های یک وضعیت آینده را با ایده های فعلی اشتباه نگیرید و از ادغام قسمت های مختلف اجتناب کنید. نکته: اگر در یک سازمان بزرگ کار می کنید ، احتمالا متوجه انواع پیشنهادات ارزشی و مدل های تجاری می شوید. در این مورد ، از بخشهای مختلف بخواهید مدل های تجاری خود را ترسیم کنند. سپس می توانید فرق آنها را بفهمید.
بررسی مجدد
وقتی هر قسمت مشتری با پیشنهاد ارزش و جریان درآمد ارتباط دارد ، یک گام به عقب بردارید. نتیجه مدل کسب و کار خود را برای هر یک از سوالات زیر (از ۰ = بد تا ۱۰ = عالی) ارزیابی کنید: -هزینه جایگزینی چقدر مانع پیشرفت مشتریان شما می شود؟ – مدل کسب و کار شما چقدر قابل توسعه است؟ – آیا مدل کسب و کار شما درآمد مکرر به وجود می آورد؟ آیا قبل از خرج کردن پول در آورده اید؟ -دیگران چقدر از کار را انجام می دهند؟ – آیا مدل کسب و کار شما در برابر رقابت داخلی محافظت می کند؟ -مدل کسب و کار شما بر چه ساختار هزینه ای استوار است؟
قدم بعدی
از بوم مدل کسب و کار خود عکس بگیرید تا بتوانید به راحتی آن را با تیم یا همکاران خود ارسال کنید. از اعضای تیم بخواهید در مورد مدل کسب و کار با دیگران بحث کنند. اعضای تیم شما را مجبور می کند به طور فعال به دنبال یک یا دو نقطه کور باشید. معیارهای طراحی را فیلتر کنید فرضیه های خود را آزمایش و امتحان کنید
شرح قسمت های مهم بوم کسب و کار
بوم مدل کسب و کار، فرایندها و فعالیتهای داخلی، کسب و کار را به ۹ دسته مجزا دسته بندی می کند که هر کدام مانعی در ایجاد یک محصول یا خدمات هستند. این دسته ها چهار جنبه اصلی یک کسب و کار را مشخص می کنند که عبارتند از: مشتریان ، پیشنهادات ، زیرساخت ها و ابزارهای پایداری مالی است.
۱. شرکای اصلی
ایجاد مشارکت بین شرکا می تواند برای استارتاپ ها و سازمان ها مهم باشد. بنابراین ، ترکیب دانش و تخصص هنگام مبارزه با رقبا مهم است. اطلاعات لازم قبل از اینکه بدانید کدام شرکا ممکن است رابطه ارزشمندی ایجاد کنند، به دست می آید.
۲. فعالیتهای اصلی
با آگاهی کافی از فعالیتهای اصلی یک شرکت ، درک خوبی از ارزش پیشنهادی آن شرکت را به دست می آورید که فقط در مورد تولید نیست ، چون در مورد حل مشکلات ، شبکه ، کیفیت محصول و خدمات هم هست. زمانی که یک شرکت می داند ارزش افزوده برای مشتری چیست ، احتمال دارد رابطه بهتری با مشتریان فعلی برقرار کند ، که هم برای رقابت و هم برای جذب مشتریان جدید بسیار سودمند می باشد.
۳. منابع مهم
به معنی نیازهایی است که یک شرکت برای انجام وظایف خود دارد. که شامل، منابع فیزیکی ، فکری یا معنوی ، مالی و انسانی، می شود. منابع فیزیکی شاید دارایی ها و تجهیزات تجاری یک شرکت باشد. منابع معنوی یا فکری شامل دانش ، علامت تجاری و ثبت اختراع شرکت ها می شود. منابع مالی مربوط به جریان معیشت و منابع درآمد است و درآخر، منابع انسانی شامل کارکنان شرکت یا سازمان است.
۴. ارزش های پیشنهادی
ارزش پیشنهادی بر اساس حق شرکت برای برآوردن نیازهای مشتری است. چگونه یک سازمان خود را از رقبای خود جدا می کند؟ این تمایز بر مقادیری مانند قیمت ، خدمات ، سرعت و شرایط تحویل متمرکز است و ازطرفی دیگر بر کیفیت که شامل طراحی ، وضعیت نام تجاری و تجربه و رضایت مشتری است تمرکز دارد.
۵. برقراری ارتباط با مشتری
ارتباط با مشتریان الزامی است. هرچه تعداد مشتریان بیشتر باشد ، تقسیم مشتریان به گروه های هدف مختلف، بیشتر اهمیت دارد. هر گروه مشتری نیازهای ویژه ایی دارد. سازمان می تواند با پیش بینی نیازهای مشتری ، بر مشتریان گوناگون سرمایه گذاری کند. خدمات خوب ، روابط خوب و پایدار با مشتریان را در آینده تضمین می کند.
۶. کانالها و شیوه ارتباطی
سروکاراین سازمان با کانال های توزیع و ارتباطات فروش است. این فقط در مورد روابط با مشتری و نحوه ارتباط یک سازمان با مشتریان نمی باشد. در عوض ، محل خرید و تحویل محصول یا خدمات ارائه شده عناصر تعیین کننده در این موضوع هستند. کانال ارتباط با مشتری دارای پنج مرحله متفاوت می باشد که شامل: آگاهی از محصول ، خرید ، تحویل ، ارزیابی و رضایت پس از فروش می باشد. به منظور استفاده بهتر از کانال های ارتباطی و دسترسی هرچه بیشتر به مشتری ، پیشنهاد میشود کانال های آفلاین (فروشگاه ها) را با کانال های آنلاین (فروشگاه های آنلاین) ادغام کنید
۷. تقسیم بندی مشتریان
سازمانها اغلب خدمات بیشتری به بیش از یک گروه مشتری عرضه میکنند ، تقسیم آنها به بخشهای مشتری منطقی است. با شناسایی نیازهای هر گروه خاص ، محصولات و خدمات را برای رفع نیازهای مشتری بهتر ارائه میکنند، این کارموجب رضایت بیشتر مشتری می شود ، که به ارزش پیشنهادی تاثیر میگذارد.